فصل ۱: معرفی گروه پینک فلوید
آغاز کار پینک فلوید
سال ١٩۶۵ موج روانگردانی (psychedelia) و موسیقی روانگردان (که متأثر از مصرف داروهای روانگردان بود) لندن را درنوردیده بود. گروه بیتلها با نوآوریهای خود در موسیقی و شعرِ ترانههایشان، رنگ دیگری به زندگی مردم انگلستان و اروپا داده بودند و خاطرههای تلخ زمان جنگ جهانی دوم را از یاد مردم میزدودند.
در همان سالها فردی که چند قطعه موسیقی نوشته بود به دنبال کسانی میگشت که این قطعهها را اجرا کنند تا وی بتواند با فروش آنها درآمدی کسب کند. این شخص در ادامهی جستجوی خود به کالج "پلیتکنیک خیابان ریجنت " در لندن رسید و با چند دانشجوی سال دوم معماری قرار این کار را گذاشت. این دانشجویان راجر واترز، نیک میسون و ریچارد رایت نام داشتند.
پس از پایان این پروژه، عدهی زیادی به این دانشجویان توصیه کردند تا دیگر کار موسیقی را ادامه ندهند اما سرسختی آنان باعث شد تا گروهی ۶ نفره به نام سیگما-۶ (میدانیم که سیگما در ریاضی نماد جمع است. سیگما-۶ = مجموع ۶ نفره) شکل گیرد که بعد به تی-ست (مجموعهی تی، چون در الفبای انگلیسی تی بعد از اس قرار دارد) تغییر نام داد. این شش نفر عبارت بودند از:
راجر واترز - نوازندهی گیتار
ریچارد رایت - نوازندهی کیبورد
نیک میسون - نوازندهی سازهای کوبهای
کلایو متکاف - نوازندهی گیتار بیس (یا گیتار باس. بم گیتار)
جولیت گیل - خواننده
کیت نابل - خواننده
بعد از مدتی نام این گروه به مگادث (Megadeath مرگ و میر عظیم)، ابدبز معماریانه (Architectural Abdabs)، ابدبز جیغزن (Screaming Abdabs)، و به طور خلاصه ابدبز تغییر یافت. در این زمان دو خواننده و بیسنواز، گروه را ترک کردند. سپس واترز به عنوان رییس گروه از باب کلوز و سید برت دعوت به همکاری کرد و خود به نواختن بیس روی آورد. اما چون روحیهی سنتی و مقرراتی کلوز (که به جاز علاقه داشت) با علاقهی برت به پاپ، بلوز و تصوف با هم سازگاری نداشت کلوز نیز پس از مدت کوتاهی در اواخر سال ١٩۶۵ گروه را ترک کرد. سید برت که نوازنده و خوانندهی اصلی (و رهبر) گروه شده بود پیشنهاد کرد نام گروه به "صدای پینک فلوید" (The Sound of Pink Floyd) تغییر یابد. این نام از نام دو نوازندهی سبک بلوز اهل جورجیای امریکا به نامهای پینک اندرسون (Pink Anderson) و فلوید کانسل (Floyd Council) گرفته شد که یکی از صفحههای موسیقی آنها شدیداً مورد علاقهی سید برت بود. و بدین ترتیب، ترکیبِ آغازین یکی از بزرگترین و مشهورترین گروههای موسیقی راک در قرن بیستم شکل گرفت.
بنیانگذاران
الف) جورج راجر واترز، در ٩ سپتامبر ١٩۴۳ از پدری به نام اریک فلچر واترز در گریت بوکهام در حومهی شهر دانشگاهی کمبریج در انگلستان به دنیا آمد. پدرش که در ارتش سلطنتی انگلستان خلبان بود در سال ١٩۴۴ طی حملهی انگلستان به انزیو در ایتالیا کشته شد. مرگ پدرِ نادیده از همان کودکی نفرت شدیدی نسبت به جنگ در وی پدید آورد به طوری که بعدها موضوع یکی از بزرگترین و مهمترین کارهایش مبارزه با جنگ و جنگافروزی شد.
واترز پس از گذراندن کودکی به مدرسهی پسرانهی کمبریج پای گذاشت که از مدرسههای دستوری بود. در این مدرسهها هدف تمام مسئولان مدرسه فرستادن بچهها به دانشگاه بود. بچهها باید "شکل میگرفتند تا آدم حسابی شوند" بدون آن که به احساسات و تواناییهای آنها توجهی شود. این طرزِ فکر مدیران و دبیران و تأثیر آن را بعدها در آلبوم دیوار میبینیم که چگونه مایلند بچهها را در چرخ گوشت یکدست و یک شکل بار بیاورند.
واترز در این دبیرستانِ تمام پسرانه با دو همشهری دیگر خود دوست شد. نام این دو تن سید برت و دیوید گیلمور بود. یکی از دلیلهای دوستی آنها این بود که هر سه از حدود چهارده سالگی به نواختن گیتار روی آورده بودند.
واترز در درسهای فیزیک و ریاضیات (و ادبیات انگلیسی) جز دانشآموزان موفق به حساب میآمد. به همین خاطر به وی پیشنهاد شد تا به دانشگاه منچستر رفته و در رشتهی مهندسی مکانیک ادامه تحصیل دهد. وی نیز چنین کرد اما پس از مدت کوتاهی از مهندسی مکانیک انصراف داد و یک سال بعد پس از مشاوره با موسسهی ملی روانشناسی صنعتی به رشتهی معماری روی آورد. برای شروع به تحصیل در آنجا لازم بود تا مجموعهای از ترسیمها و طرحها ارائه کند. به همین منظور شروع به طراحی و کشیدن رسم کرد. در پلیتکنیک لندن با دو پسر اهل لندن به نامهای ریچارد رایت و نیک میسون نیز آشنا شد. علاقهی این هر سه به موسیقی باعث دوستی بیشتر و نزدیکی آنها به یکدیگر شد.
اوضاع در رشتهی معماری دو سال به خوبی پیش رفت تا این که یک روز در درس تاریخ معماری، استاد شکلهایی را روی تخته سیاه کشید و به دانشجویان گفت که آن شکلها را در دفتر خود بکشند. واترز پرسید "فایدهی این کار چیست که شما از روی کتاب شکلهایی را روی تخته کپی کنید و ما نیز آن شکلها را از روی تخته در دفترمان کپی کنیم؟" "من انتظار داشتم در دانشگاه با آدم مثل افراد رشد کرده و بالغ رفتار کنند اما آنجا نیز مثل مدرسه بود. باید ساکت میماندیم و هر چه میگفتند انجام میدادیم بدون هیچ سوالی". این سؤال باعث شروع درگیری و خصومت استاد درس تاریخ معماری با این دانشجوی سمج شد و همین درگیری سبب شد تا وی از ارائهی شفاهی و سخنرانی برای درس تاریخ معماری سر باز زند و همین امر باعث اخراج وی از پلیتکنیک شد. بدین ترتیب وی وقت بیشتری برای پرداختن به موسیقی پیدا کرد.
وی در سال ١٩۶٧ ازدواج کرد اما در سال ١٩٧۴ از همسر اولش جدا شد و در سال ١٩٧۶ با کارولین کریستی برادرزادهی مارکیز زتلند ازدواج کرد. پیش از آن کارولین مدتی منشی باب ازرین مدیر گروه پینک فلوید بود. اما در سال ١٩٨۴ نیز پیوند واترز و کارولین شکسته شد. و بالاخره در سال ١٩٩٠ با خانمی به نام () هنرپیشهی سرشناس تاتر امریکا ازدواج کرد.
ب) ریچارد ویلیام رایت متولد ٢٨ جولای ١٩۴۵ در لندن فرزند سدریک و ماریا رایت است. وی پس از پایان تحصیلات متوسطه وارد پلیتکنیک شد و با نیک میسون و راجر واترز آشنا شد و به همراه این دو تن و سه نفر دیگر از دوستانش گروه سیگما-۶ را تشکیل دادند. مدتی بعد (در حوالی ١٩۶٧) ریچارد رایت با جولیت گیل، خوانندهی گروه سیگما-۶، ازدواج کرد اما در سال ١٩٨٣ از وی جدا شد و با دختری یونانی ازدواج کرد.
پ) نیکولاس برکلی میسون فرزند بیل و سالی میسون در ٢٧ ژانویه ١٩۴۵ در بیرمنگهام به دنیا آمد. وضع مالی پدر و مادرش بسیار خوب بود. پدرش از رانندگان ماشینهای مسابقهای بود و نیک در کودکی و نوجوانی همراه وی به تماشای مسابقههای اتومبیلرانی میرفت. وی نیز در سال ١٩۶٣ وارد پلیتکنیک شد و به رشتهی معماری روی آورد. نیک میسون همراه ریچارد رایت و راجر واترز گروه ابدبز را شکل دادند و تنها کسی است که از آغازین روزهای شکلگیری گروه تا هم اکنون در تمام ترکیبهای مختلف آن حضور داشته است. وی نیز در سال ١٩۶٧ ازدواج کرد و ثمرهی این ازدواج دو دختر بود. میسون نیز در سال ١٩٨۶ از همسرش جدا شد.
نیک میسون از گردآورندگان (کلسیونرهای) ماشینهای مسابقهای کمیاب و گرانقیمت است.
ت) راجر کیت برت مشهور به سید برت در ۶ ژانویهی ١٩۴۶ در شهر دانشگاهی کمبریج ششمین عضو خانوادهای نسبتاً پرجمعیت (هشت نفره) بود. پدرش هنگامی که وی دوازده ساله بود درگذشت و این، آجرِ آغازین دیواری شد که بعدها وی را تنگ در آغوش خود فشرد. شرایط خانوادگی وی چنان بود که وی بعدها گفت "فرض بر این است که افراد، دورانِ کودکی خوش و لذتبخشی را تجربه میکنند اما من هر چه فکر میکنم نمیتوانم نشانی از خوشی و لذت در دوران کودکی خود پیدا کنم."
مرگ پدر باعث شد وی به موسیقی و آشنایی به ادیان و مذهبهای مختلف روی آورد. سید نیز به همان مدرسهی پسرانهی کمبریج میرفت و نام "سید" یادگاری از دوران کودکی اوست که دوستانش او را به این نام میخواندند.
در آن زمان جوانان اروپا و به ویژه انگلستان به آشنایی به مذهبهای شرقی از جمله آیین بودا و سایر مذهبهای هندی علاقهمند شده بودند. از نمونههای مشهور آن، روی آوردن جان لنون (از اعضای اصلی و پایهگذار گروه بیتلها) و سایر اعضای گروه بیتلها و دیگر گروههای موسیقی به مذهبهای هندی و شرقی بود. سید برت نیز از این دسته جوانان بود. زیرا علاقههای اصلی وی عبارت بودند از: موسیقی، نقاشی، و ادیان و مذاهب. سید سعی کرد تا وارد یک گروه تصوف شرقی به نام "سنت ساجی" شود. اساس اعتقاد این گروه تفکر و مراقبت درونی و سعی برای رسیدن به نور درونی بود. اما به علت سن کم (شانزده سال) از پذیرفتن وی امتناع کردند و این ضربهی دیگری بود بر روحیهی وی.
در تابستان ١٩۶٣ سید برت و دیوید گیلمور سفری به جنوب فرانسه کردند و مدتی در آنجا به اجرای موسیقی پرداختند.
وی نیز پس از پایان دبیرستان طبق رسم رایج در اروپا و امریکا به کالج رفت و مدتی با دیوید گیلمور در یک کالج در کمبریج درس میخواندند و در اوقات بیکاری همراه با یکدیگر روی آهنگهای بیتلها، گروه رولینگ استونز و سایر آهنگهای "ریتم و بلوز" و جاز کار میکردند. سپس سید به علت گرفتن بورس از کالج مدرسهی هنری کمبرول به لندن رفت تا در رشتهی نقاشی ادامهی تحصیل بدهد و به همین دلیل مدتی ارتباط وی با دیوید گیلمور قطع شد. اما در این مدت در محلهی های گیت لندن با راجر واترز در خانهی مشترکی زندگی میکردند و در این مدت نیز همراه واترز به نواختن کارهای رولینگ استونز ادامه داد.
سید همزمان با تحصیل، مدتی در گروه موتوز به نوازندگی گیتار پرداخت. سپس در گروه هولرینگ بلوز به نواختن بیس مشغول شد تا آن که در سال ١٩۶۵ به دعوت راجر واترز وارد گروه ابدبز شد و پس از آن که نام این گروه را به "صدای پینک فلوید" تغییر داد به نوازندگی گیتار، خوانندگی و آهنگسازی در آن پرداخت و عملاً رهبری گروه را به عهده گرفت.
ث) دیوید جون گیلمور در تاریخ ۶ مارس ١٩۴۴ در شهر دانشگاهی کمبریج متولد شد. پدرش داگلاس گیلمور استاد ژنتیک در دانشگاه کمبریج بود. دیوید در مدرسهی پسرانهی کمبریج با سید برت و راجر واترز آشنا شد. وی نیز در ١۴ سالگی با خریدن گیتار اسپانیایی به نواختن موسیقی روی آورده بود و به گفتهی خود "در آن زمان در نوازندگی اندکی از سید برت و راجر واترز جلوتر و ماهرتر بود".
پس از پایان دبیرستان به ادامهی تحصیل در رشتهی زبان روی آورد و همزمان، در گروه رمبلرز یا جوکرز وایلد به نوازندگی و خوانندگی مشغول شد. سپس به گروه فلاورز و بعد به گروه بولیت پیوست. دیوید گیلمور (که بر زبان فرانسه مسلط بود) در تابستان ١٩۶٣ همراه با سید برت به جنوب فرانسه سفری کرد و مدتی در آنجا به نواختن آهنگ گروههای معروفی مانند بیتلها و رولینگ استونز پرداختند. در آن زمان به علت زیبایی و اندام ورزیده و متناسب، در یکی از سالنهای مد نیز به عنوان مدل لباس، کار نیمهوقتی داشت.
وی نیز در سال ١٩۶٧ ازدواج کرد و حاصل این ازدواج سه دختر و یک پسر بود. در سال ١٩٨٨ از همسرش جدا شد و در سال ١٩٩٢ با پالی سمسون ازدواج کرد. همسر جدید وی که نویسنده و بازیگر است در نوشتن شعرهای آلبوم ناقوس جدایی کمکهای فراوانی کرده است.

گروه پینک فلوید در سالهای آغازین - حدود ١٩۶۶:
سمت راست ریچارد رایت (Richard Wright)
جلو: نیک میسون (Nick Mason)
وسط: سید برت (Syd Barrett)
سمت چپ: راجر واترز (Roger Waters)

پینک فلوید در سال ١٩۶٧:
جلو سمت راست: ریچارد رایت. سمت چپ: نیک میسون.
پشت: سمت راست: سید برت. سمت چپ: راجر واترز.
پبنک فلوید در سال ١٩٧۵:
از راست: دیوید گیلمور (David Gilmour)، نیک میسون، راجر واترز، ریچارد رایت.
پینک فلوید در سال ١٩٨٠ هنگام اجرای آلبوم دیوار (The Wall). از سمت راست: نیک میسون، دیوید گیلمور، ریچارد رایت، راجر واترز.